و پَــری خواهم ساخت
و پَــری خواهم ساخت

و پَــری خواهم ساخت

ح

حمله به الانبار!

امروز به پیشنهاد سعید رفتیم انباری مدرسه رو تمیز کردیم. بچه ها می گفتند از وقتی این مدرسه درست شده تا حالا کسی انبارو باز نکرده. منم که دید بودم چیز مهمی توش نیس زیاد سراغش نمیرفتم. به بچه ها گفتم که مواظب انواع جک و جونورا باشین. بچه ها قبول کردن و با همکاری بچه ها رفتیم سراغ انباری. همه ی خرت و پرتا رو ریختیم بیرون. اول از همه دل بچه های ششم تنگ شد. بعضی وسیله هارو که میدیدن یاد خاطره ای میفتادن. مثل مجله هایی که معلمای چندسال پیش خونده بودن یا بعضی چیزای ریزه میزه ی دیگه. با این کار کوچیک بچه ها کلی ذوق کرده بودن و  برا هم خاطره تعریف میکردن.



من و سعید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد