و پَــری خواهم ساخت
و پَــری خواهم ساخت

و پَــری خواهم ساخت

ح

ونیز

حتی یه دونه از عکسای لینیانو رو تا حالا پیدا نکردم. البته پیداشون می کنم سرآخر. اون ویلاهای غول پیکر که آدم رو می برد تا اعماق افکارش و ساحل بسیار طولانی اون و بازی های یک هواپیما در فضای ساحل برای من و خانم بچه ها خیلی دیدنی بود. یعنی اولین تجربه ی دیدن یه ساحل خارجی بود. هوای مطبوع و دلپذیر بهری تو ایتالیا ما رو یاد سرپل خودمون مینداخت.  البته ونیز کمی خنک تر بود و بی کاپشن نمی شد رفت هر چند برا ساعت یک و دو بعدازظهر از گرما پختیم.

اصلا ونیز نگو سرگردنه بگو. طرف میگفت هشتاد یورو میگیرم برا نیم  ساعت قایق سواری. مام که گفتیم سزای گران فروش نخریدنه... نرفتیم و واقعا زور داشت می گفت. ونیز گران بود. یه نوشابه ی کوکاکولای خانواده برداشتم که گفت 2/60 یورو! ماهم مجددا الفراررررر.

لینیانو سایبادورو

بعد  سه روز  و سه شب موندن تو مرکز اسلامی امام علی که خداییش خیلی آقایی کردن و هیچ برامون کم نذاشتن‌ .همون صبح اول وقت به سمت ونیز راه افتادیم. خیلی خوشحال بودیم و دایما به خاطر این لطف الهی خدا رو شکر می کردیم. هوا خیلی بهتر شده بود» از ویلینیوس برفی برفی تا هوای بهاری مسیر به سمت ایتالیا برامون جالب بود خیلی. وارد مرز ایتالیا شدیم عوارضی ها هم شروع شد. هر عوارضی ده یورو. همه ی عوارضی های قبلی یک یا دو یورو به زور می شد. چون کمی دیر به ونیز می رسیدیم» قرارمون این شد که به یه شهر نزدیک ونیز بریم تا هم هزینه ی یه شب اقامتون زیاد نشه و هم پول پارک ماشین ندیم. شب قبل از حرکت که وین بودیم» با استفاده از بوکینگ» یه محوطه ی تفریحی -ساحلی پیدا کردیم تو یه شهری به اسم لینیانو سایبادورو. خدای من... چقد این شهر زیبا بود. درختاش به جای برگای دونه دونه» یه تیکه ابر سبز رنگ بودن که به نوک شاخه چسبیده بودن. میدون های شهر چه زیبا بود.


کوبورگ

خیابون های وین من رو یاد خیابونای قم می انداخت اما با نظم صد برابری. تعداد زیاد مهاجرین و پناهندگان به وین خیلی تو مترو معلوم بود. هتل کوبورگ هم رو رفتیم و دیدیم. ملکه ی اتریش تو  طبقه ی دومش زندگی می کنه. بلواری جلوی هتل هست که سردیس هرتسل اولشه. اجازه دادن و داخل هتل هم رفتیم البته مجانی. عکساش خیلی درب و داغون در اومده.