و پَــری خواهم ساخت
و پَــری خواهم ساخت

و پَــری خواهم ساخت

ح

اینجا مینسک

سلام

خداروشکر بالاخره دیروز عصری به مینسک رسیدیم. چقد طول کشیدتااین ماجرای اعزام ما به اینجا برسه بمونه سر یه فرصت. دیروز دوتاازهمکارای مهربون مدرسه آقا اصغر و آقا بهادر همراه یکی از کارمندای نازنین سفارت توفردوگاه منتظرمون بودن. 


هنوز نرفتم تو شهر که عکس بزارم اما امروز عیده و شهرچراغونیه. آقا اصلا یه نظمی تو خیابونا بود که عالی .برامون یه خونه ی چارروز کرایه گرفتن. امروز میخوایم بریم چندتاخونه ببینیم انشالله. آها راستی یادم رفت خانم آقا بهادر زحمت افتاده بودنو وشام برامون آوردن و همه اومدن. یه نکته ی جالب یکی از همسایه هامونو که یه خانم میانسال متین بود،دم درمون دیدم، یه احوالپرسی گرم به روسی کرد و منم در حد چندکلمه جوابشونو دادم. دیشب فک کنم ساعت هشت بود که از فرط خستگی رفتم اون دنیا. صبح خانومم گفت هرچی تکونت دادم که قبله کجاست اصلا انگارنه انگار! منم گفتم خب مومن خدا با میت! که بدرفتاری نمیکنن. انشالله از امروز به بعد سعی میکنم هرروز چیزای خوبی براتون بنویسم.

نظرات 2 + ارسال نظر
مینا شنبه 12 دی‌ماه سال 1394 ساعت 06:11 ب.ظ ://minagohari.blogfa.com

درود بر شما
پس بالاخره به مینسک اعزام شدید بسیار عالی!!!
امیدوارم روزهایی سرشار از موفقیت و به یاد ماندنی را داشته باشید

سلام. ممنون. من هم برای شما دعا می کنم که به همه ی برنامه هاتون با موفقیت کامل برسین.

نیر یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 07:44 ق.ظ

سلام
چی شد از بلاروس سر در اوردی مگه قرار نبود برین عراق

سلام
چرا اما اونجا قسمت نشد. بعد عراق قرار بود بریم آکرا که اونم نشد. و حالا اینجاییم انشالله.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد