و پَــری خواهم ساخت
و پَــری خواهم ساخت

و پَــری خواهم ساخت

ح

دهلران

چند روز پیش به خاطر سرکشی به خونه ی آبجی کوچیکه راهی دیلرو یا همون دهلران شدیم. جاده ی زیبای دهلران و آسمان سفید - آبی زیبای اون واقعا جالب و دیدنی بود. دهلران منطقه ای گرم و خشکه به طوری که تقریبا به صورت صد درصد سبزی کاری نداره و شاید به علت میدان نفتی اونه. دهلران چند تا چشمه ی آب گرم هم داره که به هم وصل میشن و یه رودخونه تشکیل میدن که آب اون حدودا چهل درجه ای دما داره. کمار رودخونه هم حوضچه های کوچیکی درست شدن که مردم میرن توش و از املاح معدنی اون استفاده می کنن.البته ما که رسیدیم تقریبا شب شده بود و نتوئستیم زیاد استفاده کنیم.یه نوع از نمونه های کمیاب خفاش تو دنیا هم تو غار خفاش دهلران زندگی می کنه. خداییش آبجی نازنین ما هم از مهمون نوازیش کم نذاشت و حسابی خوش گذشت.این شهر واقعا احتیاج خیلی زیادی به نگاه عمرانی و از این چیزا داره. برگشتنی از راه جاده ی اسلام اباد غرب، به یه شهرک رسیدیم به اسم شباب که از اول تا آخرش انواع و اقسام کبابی ها بود. یه مدل کبابش این بود که یه کیلو گوشت نرمه رو برات می کشیدنو و کباب میکردن که شیش هفت سیخی در می آورد و قیمتش هم می شد سی هزار. جای همه ی دوستا خالی. راه برگشتن از ایلام چند بانده و بسیار عالی و بیسته و آسفالتش حرف نداره.

نظرات 2 + ارسال نظر
نیر پنج‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 07:40 ق.ظ

سلام
چی شد خونه آبجی کوچکه موندی

سلام. اصلا تا امروز نتونستم باقیشو بنویسم.

مریم پنج‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 09:47 ب.ظ http://darkoochehayeesfahan.blogfa.com/

سلام حیف شد کاش عکس هم داشت. در هر صورت که کبابش دلمونو کباب کرد. شاد باشید

سلام. نشد که عکس بگیرم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد